در این پاورپوینت سه نمونه موردی مدرسه ساخته شده در روستاها ، معرفی و مورد بررسی قرار می گیرد :
کارفرما ساخت این مدارس روستایی : بنیاد هنر معماری
- مدرسه شماره یک : مدرسهی فروغ مهر
پروژه ساخت مدرسهاي در روستاي جعفرآباد زماني به ما رجوع شد که در آن روستا تنها دو مدرسه براي دبستان و پايهي اول دبيرستان موجود بود. يکي از مدرسهها که سه پايه اول در آن استقرار داشتند، قديمي بود و کيفيت فضايي پاييني داشت.
بنابراين با اهداي يک زمين از سوي شوراي روستا در مجاورت دبستان، مقرر شد که مدرسهاي براي دورهي اول متوسطه طراحي و اجرا گردد.
زمين مدرسه ي متوسطه جديد از شرق با مدرسه ابتدايي روستا، از جنوب با آرامستان و از غرب با بناي مسکوني همجوار است.
ايدهي اوليهي شکلگيري فرم مدرسه، با توجه به چينش دانههاي فضاهاي آموزشي و چندعملکردي، پيرامون محور گذار شکل گرفت. در ادامهي روند طراحي، هندسه فرم در هماهنگي با زواياي ذوزنقهاي زمين و همچنين پيوند با بافت مجاور مدرسه، تکامل يافت.
مدرسه فروغ مهر، برنده رتبهی دوم پنجمین جایزه ی ملی آجر، 1403، در بخش عمومی شده است .
مدرسهی فروغ مهر اثر بهرام شکوهیان و امیر فاضلی
- مدرسه شماره دو : مدرسهی اوچ دره (شاهین دژ، آذربایجان غربی)
داستان مدرسهی اوچ دره از جایی شروع شد که معلمی دلسوز ، علی خانمحمدی، در تابستان سال پیش (1398) از وضعیت نامناسب مدرسهی روستای اوچدره خبر داد، اخرین روستای شهرستان شاهیندژ در اذربایجان غربی با راههای بسیار صعبالعبور با حدود 25 خانواده که دلیل نامگذاریاش قرارگیری بین سه دره بود که همین باعث می شود راههای دسترسی به روستا سخت و تمام زمستان بعلت بارش برف سنگین راهها کاملا بسته باشند.
مدرسهی روستا یک کانکس کم عرض بود که حدود 12 دانشاموز در انجا تحصیل میکردند و کانکسی دیگر برای اقامت معلم؛ بعد از اتمام دورهی ابتدایی دانشاموزان برای گذراندن راهنمایی و دبیرستان به شهرهای اطراف میروند و در خوابگاهها ساکن میشوند. این مدرسه به فضایی برای اقامت معلم نیز نیاز داشت.
اساس طرح بر مبنای حس فضایی صمیمی و شاد برای بچهها بود که کاربران اصلی هستند، بنابراین در فضای کلاس و قسمتی از حجم خارجی از رنگ نارنجی برای گرما بخشیدن به روزهای سرد زمستان و نشان دادن شوق و هیجان کودکان به یادگیری استفاده کردیم، همچنین در سوی دیگر با استفاده از رنگ سبز، طراوت و سرزندگی و رشد و ارامش را یاداور شدیم.
باشد تا دیگر از ساختمانهای تیپ بدون در نظر گرفتن فضای مناسب یادگیری و یا کانکسها برای مدارس اثری نباشد و مدارس با توجه به مقاطع مختلف با اصول درست و با توجه به زمینه و اقلیم ساخته شوند.
اثر: الناز رحیمی، شورش عابد، سهراب رفعت و رکسانا خانیزاد
- مدرسه شماره سه : بازسازی مدرسه ی قشلاق بختیار، آذربایجان غربی (روستای اوبا)
داستان ما هم در هنرمعماری از روستای اوبا (قشلاق بختیار) در آذربایجان غربی شروع شد، از روستایی با مردمی باصفا و مهربان، از دشتهایی سرسبز و دلنشین و از مدرسهای که به سختی میتوان اسم «مدرسه» را بر آن گذاشت.
راستش اصلاً قرار نبود که ما آن مدرسه را بازسازی کنیم. روزی که داشتیم از آنجا بازدید میکردیم، بیش از هر چیزی وضعیت وخیم سرویسبهداشتی آنجا نظر ما را به خود جلب کرد و تصمیم گرفتیم که یک سرویسبهداشتی مناسب برای مدرسه بسازیم، اما نهایتاً وقتی دیدیم کلاً مدرسه بسیار کهنه و بیشتر شبیه ساختمانی متروکه بود و نه امکانات آموزشی مناسبی داشت و نه حتی امکانات بهداشتی، بر آن شدیم تا مدرسه را بازسازی نماییم.
برای ما، ملاک بازسازی، تنها دستی بر سر و روی دیوارهای مدرسه کشیدن نبود؛ در واقع، ما میخواستیم محیطی را فراهم کنیم که دانشآموزان را کنار یکدیگر جمع کند و به آنها نشاط بخشد. از این رو، تا جایی که ممکن بود برای دانشآموزان فضای بازی، استراحت و همچنین فضای سبز ایجاد نمودیم تا از وقتی که در مدرسه میگذراندند بیشترین لذت را ببرند.
از آنجایی که روستای اوبا هیچ گونه پارک و یا محیطی اجتماعی برای گردهمایی بانوان، جوانان و مردان نداشت، اقداماتی از جمله تهیه ی تجهیزات سمعی و بصری، دروازه ی فوتبال، فضاهای جمعی و زمین آسفالت، تور و زمین بدمینتون و طراحی فضای سبز صورت گرفت.