-همیشه سنت و مدرنیته به نحوی در تقابل با هم قرار دارند ، زیرا سنت بر اساس مرور زمان و تداوم و سازگاری مطرح می شود و مدرنیته با عامل نو و بروز بودن و تازگی تعریف می گردد. سنت را باید یک فرآیند در نظر گرفت ، ولی این فرآیند بر خلاف تصور تکاملگرایانه ی قرن نوزدهمی ، به هیچ رو «واحد» یا «منحصر به فرد» و یا «خطی» نیست. بنابراین گذشت از سنت به معنی کنار گیری سنت به نفع مدرن نیست ، بلکه به معنای تغییر شکل از وجودیت خود به وجودیت زمان و نتیجه ان مدرنتیه میباشد. پس سنت و مدرنیته در تضاد با یکدیگر قرار نداشتهاند ، بلکه با یکدیگر هم ساز بوده اند.
- در طول تاریخ با ملاحظه سیر تحول معماری و شهرسازی همواره مواجه با نوگرایی در برهه های زمان خاصی هستیم که نهایتا رو به تکامل بیشتر و اعتلای بهتر معماری و شهرسازی هر دوران دارد . مثلا در دوران اشکانی طاق گهواره ای معمول شد و ساخت ایوان بدعت گذاشته شد و این عامل نو ، به صورت یک سنت به دوره بعدی به ساسانی می رسد و با تکامل خیلی بیشتری در دوران اسلام جلوه می یابد. در دوران صفوی پدید آمدن عناصر شهری ، خود یک نوع ابداع و مدرنیته است که با تدوام و تکامل آن در دوران های دیگر نیز تکرار می شود.
-در دوران معاصر که شروع آن را از زمان پهلوی اول می توان دانست ، این تقابل سنت و مدرنیته به نحو دیگری مطرح شد . مدرنیته سعی در نفی سریع و غیر منصفانه ی“سنت” داشت و قصد داشت برای رسیدن به “تجدد” زنجیرهای اتصال به گذشته را پاره کند.
-“سنت” و “سنت گرایی” به دلیل قدمت و تجربه قادر به پیش بینی اثر کارش می باشد در حالی که مدرنیته و نوگرایی خیلی از تصمیم هایش را نمی توانست پیش بینی کند و مشکلات از این جا آغاز می شود. معماری نجیب و غنی ما در جریان تجدد و مدرنیته از هم متلاشی شد و ارزش هایش به سرعت محو و نابود شد و شهرسازی ما هم به دلیل عدم اتصال به گذشته به این درد دچار شد.
-در خیلی از موارد هم می بینیم این تقابل و تعامل به نحو درستی انجام می شود ، یعنی این که سنت به روز می شود یا مدرنیزه می گردد ، یعنی بدون اینکه نفی و انفصال صورت بگیرد ، رسم پیشین با شرایط روز تطبیق داده می شود . مرمت و مدرنیزه کردن بناها و بافت های تاریخی و مطابقت دادن با شرایط جدید بدون اینکه خرابی و نفی صورت بگیرد مثالی از این دست است.
-انتقال الگوی سنت و مدرنیته از خلال فرآیندهای دوگانه استعماری، پسا استعماری و جهانیشدن انجام میگیرد. نقطه شروع انتقال، انقلاب صنعتی و نقطه کنونی آن انقلاب اطلاعاتی است.
-برای زیستن در جهان کنونی و درک رابطه سنت و مدرنیته نیازمند بازگشت به مفهوم اساسی سنت و مدرنیته هستیم. به عبارت دیگر مسئله آن است که چگونه از تفکر سنت و مدرنیته به عنوان دو موجودیت متضاد بیرون بیائیم. برای این کار نیاز به شناخت اولیه سنتهای خود و مدرنیتههای خود یعنی شناخت واقعی گذشتههای متکثر خود و حالهای متعدد خود داریم.
- در معماری معاصر ایران، برگشت به معماری سنتی یکی از رویکردهای عمده و روشی برای دستیابی به هویت ایرانی معماری است ، اما همین رفتار موجب شده تا امروز معماری سنتی با وجود جنبههای فرهنگی و مفاهیم ارزشمند، فقط با توجه به عناصر بیرونی و نه کالبدیاش معرفی شود. درحالیکه این تقلید از معماری سنتی نه تنها معرف ماهیت معماری سنتی نیست، بلكه تعاریف ناب آن را نیز تخریب كرده است.
-آنچه تفاوت اصلی میان یك كار سنتی و كار مدرن را شکل میدهد، بیشتر در روند و روش اجرای كار است تا در محصول نهایی. بنابراین، اگر ما امروز از الگوها و اشكال متعلق به معماری تاریخیمان تقلید میكنیم - چنانچه در عمل هم ثابت شده است - موفق نخواهیم شد، آنهم به این دلیل ساده كه فرایند طراحی و ساخت ساختمانها دیگر به روش سنتی انجام نمیشود.
برای دیدن لیست کامل مطالب داخل این پاورپوینت قسمت "اطلاعات بیشتر" را ملاحظه نمائید.
یک پاورپوینت با عنوان " هویت انسانی و هویت معماری در دوران معاصر " ارائه شده در دانشگاه علم و فرهنگ در 12 اسلاید