بخش های مختلف این پاورپوینت:
بخش اول:تصاویرتعدادی ازآثارلوئی کان(موزه ی هنری کیمبل،کاخ دولت : داکا ـ بنگلادش،نگارخانه ی هنردانشگاه یال : نیوهاون،خانه ی اشریک ، فیلادلفیا، پنسیلوانیا،مؤسسه علمی سالک برای پژوهش های زیست شناسی :جولا ـ کالیفرنیا)
بخش دوم:تحلیل نظریات لوئی کان درمورد سکوت ونور
بخش سوم:زندگی نامه
بخش چهارم:تشریح پنج اصل کارهای معماری لوئی کان
نمونه ای ازمطالب قرارگرفته درداخل این پاورپوینت:
سکوت و نور:
روشی که لویی کان دربیان و تعریف زیبایی و فلسفه به کار می برد به طور مطلق ذهنی می باشد. او مطالب خود را به شیوه ای شاعرانه و فی البداهه بازگو میکندکه بی شک این روش را باید ناشی از کار فکری عظیم و در عین حال منحصر به فرد و استثنایی او بدانیم.
کان از درک ماهیت اشیا و مناسبات آنها در شالوده این روش متفاوت خود به نگرش دیگری نیز عقیدهمند است که ما آن را نظم می نامیم . لویی کان بر این عقیده است که از طریق هنر, میتواند معنا و مفهوم نظم آشکار شود.
نتیجه این نگرش آن خواهد شد که مفهوم و تصور عمومی زیبایی بر هر گونه معرفت از وجود ارزش های ویژه دیگری که در یک اثر هنری متبلور میشود , برتری پیدا خواهد کرد.
بدین معنا که آنچه زیباست ,عالی تر و متعادل تر می باشد .هم چنین آن ارزشهای متبلور در یک اثر هنری باید دارای درون مایه ای تعیین کننده بوده و یا قابل توصیف باشد
همچنان که لویی کان با قاطعیت ابراز می کند,محتوی زیبا شناختی یک اثر سوای یک شکل زیبا دارای کمیت زیبایی است. در این زمینه بین مفهوم نظم از دید لویی کان و معماری او، رابطه های وجود دارد. آن جا که می گوید:«هیچ چیز به تنهایی از خود ،اثر مفیدی بر جای نمی گذارد مگر آن که در یک مجموعه ی کلی دارای اثر مفیدی باشد.»
او معتقد است که سکوت،سرچشمه ی تمام مظاهر هنری است همان گونه که «آندره مالرو»به هنر نام «ندای سکوت»اطلاق می کند.
در واقع تنها سکوت است که بر مفهوم زیبایی،تقدم واولویت دارد. برای لویی کان تنها نظم است که می تواند قابل فهم وادراک باشدو آن،آگاهی از ارتباط مشترک بین تمام اجزای هستی و همان تحقق کامل قوانین طبیعت است که به واسطه ی آن تمام جهان هستی به وجود می آید.
او بر این باور است که استنباط نظم موجود از درک محتوای مجسم آن دشوار تر است و تحقق همین نظم ،سرچشمه سرور وشادی است.
هیچ کار هنری وجود نداردکه در ساختن استادانه ی آن- حتی اگر دارای مضمون ناخوشایندوغم انگیز باشد- لذت وجود نداشته باشد ولذت، درآن سکوت، یعنی در آن احساس مشترک ابدی نهفته در بطن هنر ،وجود دارد.
بنابراین می توان گفت هنر، بین آن چه وجود داردوآنچه که هنوز به وجود نیامده است یک نوع اتحادو یکپارچگی ایجاد می کند. در نظرلویی کان نور دنیای پدیده ها را معرفی می کند و علاوه بر ان که وسیله ای است برای مشاهده ی اشیا، خود، سرچشمه ی حقیقی ماده است. نور معرف طبیعت با تمام قوانین پیچیده ی آن است و لویی کان درباره ی آن می گوید:
« تمام طببیعت ،نور است.»
نور زمانی که از تابش باز می ماند به ماده تبدیل میشود و همان طور که در سکوت،حرکتی به طرف متجلی شدن است؛ در نور نیز جنبشی به سمت عمل می باشد و اینجاست که جنبه های دو گانه روح نمودار می شود :یکی غیر نورانی و دیگری درخشان.آن وجه درخشان متمایل به سمت نور و سپس به سوی شعله است و شعله به ماده مبدل شده در نهایت ماده، وسیله و ابزار می گردد: منبعی بدیهی و شناخته شده.